یگ بنگ کوچک من،هنوز مبهوتم.مبهوت جهانی که درحال شکل گیری درون من است.
تو حاصل یک دوست داشتن ساده ای و نشانه اش هم برق پنهان درون چشم های پدرت.
آخ که چقدر پدر شدن به او می آید.
وقتی خط دوم حضورت را روی بیبی چک انقدر محکم و قاطع پررنگ کردی ،دلم لرزید.جریانی شبیه یک برق گرفتگی کوچک بین سینه ام جاری شد.
مرا دوست داری؟دست من و پدرت را با آن انگشتان بهشتی ات بگیر و بیا کم کم رشد کنیم.موافقی؟
۰ نظر
۰۳ تیر ۹۸ ، ۱۹:۱۷