آیت جمال

۱۵آبان۱۳۹۲

۱۶:۲۰:۳۷

محرم آمد و ماه عزا شد...............ببین از کوفیان غوغا بپا شد
بیا رخت عزا برگیر و برپوش.......ببین هردم گلی از گل جدا شد
میان عیش و نوش و مستی و عشق.......ببین با نغمه ات عیشم قضا شد
نماز حاجتم را من نخواندم............ببین با دیدنت حاجت روا شد
تو ای نور دو مطلع،جانم ای جان..ببین با هل منت جانم فدا شد

مرگ شیرین

۱۵آبان۱۳۹۲

۱۶:۱۳:۴۹

هو الشهید

خدایا بمن مرگ عطا کن

مرگی لذت بخش،مرگی به مستانگی مستی مدام.مستی پس از نوشیدن مدام.
مرگی که در آن دستی به پیاله باشد و دستی به موی یار.
روحم جاودانه شود
مرگی چشم بر خود نهم و بر تو بازش کنم
خدای شهیدم،شهیدم کن...

نور خدا

۱۵آبان۱۳۹۲

۱۶:۸:۴۴

الله نور السموات والارض

الله نور السموات والارض...

الله نور آسمانها و زمین است
خورشید نور است
نور از خداست
من هم نور هستم.نور خداست.
من نور هستم.
نور رو کثیف نکنیم.
نور کثیف شدنی نیست.
من نور هستم
نور هستم
نور هستم
الله نور هست

سلام خداوند بر حسین(علیه السلام)

۸آبان۱۳۹۲

۱۶:۵۶:۵۰

یا قدیم الاحسان

امروز اولین پیام محرمی رو،دخترخالم برام فرستاد.

حکمت باران دراین ایام میدانی که چیست...؟آب و جارو میشود بهر محرم کوچها...السلام علیک یااباعبدالله

امیدوارم امسال حسین وار وارد محرم بشم و زینب وار خارج..
راستی قراره قالب وبلاگ تا پایان محرم عوض بشه.برای خوندن ادامه مطالب روی عنوان هر مطلب کلیک کن.التماس دعا از همه ی عاشقای حسین.یاعلی.

یادی از او

۲۷مهر۱۳۹۲

۱۶:۴۳:۳۲

هوالحی

امروز مراسم ختم مادربزرگ دوستم بودم.

یاد اون شبی افتادم که مادربزرگ خودم فوت کرد....آخه یجورایی وضعیت من ودوستمشبیه به همه...موقع جدا شدن روح از بدن مادربزرگامون کنارشون بودیم،و واقعا کسی نمیتونه این چیزی که میگم رو درک کنه مگه اینکه تو شرایطش قرار بگیره هووووووووووووووووووووووف...

خدا همه رفته ها رو بیامرزه،ولی واقعا مرگ چیه؟آشناس یا غریبه؟ترسناکه یا نه دوستداشتنیه؟

میگن مرگ مث یه پله که آدم ازش رد میشه..اگه پله که نباید ترسی داشته باشه،پس چرا ما انقدر ازش میترسیم که خودمونو میزنیم به فراموشی؟؟؟؟؟؟!!!!و حتی بعد یه مدت رفته ها رو فراموش میکنیم!

تاریخ،غم انگیزترین کتاب خوانده شده

۲۰ مهر۱۳۹۲

۱۷:۷:۸

هوالغریب

شنبها زنگ اول تاریخ داریم.تاریخ پیشوایان.اصلا دلم نمیخواد سر این کلاس حاضر باشم!

نه بخاطر اینکه تاریخ و دوس ندارم،من عاشق تاریخم.استادم هم آدم خوبیه اما...
دلم میگیره،هربار که سرکلاس میشینم.بغض میکنم،هربار که استاد درس میده...
درس اول،مظلوم اول...
خیلی خودمو کنترل میکنم که تو کلاس گریه نکنم.
حالا میفهمم چرا مرحوم شریعتی وقتی شبها تو اتاقش تاریخ اسلام میخوند اونطور بلند بلند گریه میکرد...

کاملا بی ربط:امروز تو کتاب صرفم یه لغت جدید و جالب دیدم.عشّیق یعنی کسی که بسیار عاشق است.

برشی از یک صفحه روزنامه

۲۵شهریور۱۳۹۲

۱۶:۴۳:۲۵

کاش میدانستی این روزها

انقدر از دوست داشتن حرف برای گفتن دارم که اگر بنویسم تمام صفحاتم پر میشوند.اما از نوشتن میترسم.میترسم از تو شعری بسازم که تا قرن ها ورد زبان مردم شوی...

بدترین درد دنیا (معضلی بنام بیدردی!)

۸آذر۱۳۹۲

۱۹:۵۴:۱۳

بسم رب السجاد
(نوشته شده در شب شهادت امام سجاد)

میدونی بدترین درد دنیا چیه؟
بدترین درد دنیا بی دردیه!بی دردیه......
اینکه بی درد بدنیا میای،بی درد تحصیل کنی،بی درد بزرگ بشی،بی درد زندگی کنی و بی درد بمیری......

وقتی میخوای بدنیا بیای،مادرت دردی نمیکشه!شاید بگی خب این چه ربطی داره!؟ اما وقتی بچه با درد بدنیا می اومد،مادر میشد مادر.برای ثمره دردش همه ی مادریش رو خرج میکرد،اما اینروزا_ بعضی _ مادرا شدند(دوست) ودیگه مادر نیستند......
بی درد تحصیل می کنی،همه تلاشت میشه خوندن دوازده کلاس درس،بعد شرکت در آزمون سراسری و بهترین!محل تحصیل،بعد بهترین!کار و بعدهم بهترین!درآمد..همه ی تلاشت میشه بدست آوردن بهترین ها برای خودت!!!........بی هیچ دردی....

بدون درد با آدمای این دنیا برخورد میکنی..بدون درد از کنار فامیلت که نیاز به کمک داره میگذری..وگاهی حتی نمی دونی او دردمنده......................
بدون درد زندگی میکنی وحقه بازی رو زرنگی میدونی...و دل شکستن رو حق طلبی میدونی...
بدون درد میمیری..........................................................................................
بدون اینکه بازمانده هات تو پنجمین سالگردت برات اشکی بریزن وحنی شاید فراموشت کنند....چون از تو خاطره های پر دردی دارن............
بدون درد در این دنیا بدنیا اومدی و بزرگ شدی و تحصیل کردی و مردی ولی همدردی رو یاد نگرفتی.......
انسان های خوب همیشه درد دارند و هیچ وقت بدنبال بی دردی نیستند،چون با درد(بزرگ) میشوند 
  در این حضرت چو مشتاقان نیاز آرند ناز آرند
 که بااین اگر در بند درمانند،درمانند
وکسی که بی درد زندگی میکند،نمی داند که خود پر درد ترین آدم دنیاست...
با درد زندگی کنیم و عاشق دردهای خود باشیم،درد راه عشق بازی با خداست.
(درد نام دیگر منست،من چگونه نام خود صدا کنم
                                                               قیصر امین پور)

انسان و خدا

هواللطیف

بالاخره کتاب انسان و خدای دکتر چمران رو تموم کردم.

کتاب فوق العاده ای بود!فکر نمیکردم یه همچین شخصیت دانشمند و پر اطلاعی داشته باشه.کتابهای دیگش رو که میخوندم فقط با شخصیت عارفانش آشنا شده بودم اما این کتاب یه دید تازه ای بهم داد.این کتاب رو توصیه میکنم به همه ی کسانی که سوالاتی در مورد خداوند دارن.به یه بخشی از سوالات جواب میده.فعلا

مهاجرت میکنیم!

خدایا توکل برخودت

بسم االله الرحمن الرحیم..