ماتیتی

احساسات رقیق یک قلم..

ماتیتی

احساسات رقیق یک قلم..

ماتیتی

هوالاول
ما تیتی یعنی ماه تیتی.یعنی شکوفه ماه.

طبقه بندی موضوعی
پیوندها

۱ مطلب در مهر ۱۳۹۸ ثبت شده است

آتلیه
نمیشه عکس آتلیه ی بارداری ما،از وقتی باشه که آقامعلم داره انار دون میکنه بعدش میاد یه پر نارنگی میزاره دهنم یه قاچ سیب؟
نمیشه عکسمون از وقتی باشه که من بالا اورده بودم،موهام پریشون بود،لباسم چروک و بهم ریخته و آقامعلم داره سطل و خالی میکنه؟
یاز از وقتی باشه که کلی کار رو سرش ریخته ولی داره ظرفای شام و میشوره و سینک و برق مینذازه؟
نمیشه یکی وقتی آقا معلم از خستگی چشماشو روهم گذاشته و داره خوابش میبره و همزمان کمر منو ماساژ میده،چیلیک عکس بندازه؟
نمیشه وقتی برام سوسیس بندری با قارچ و پنیر از مغازه دایی فرامز میخره تا من دلم شاد بشه گرچه خودش خوشش نمیاد ،عکس داشته باشیم؟
حتما باید برم آرایشگاه و شنیون کنم؟با یه من آرایش؟
حتما باید یه تیکه موم رو تو انگشت بگیرم و آقامعلم دستاشو دور شکمم حلقه کنه و بزور فتوشاپ پهلوهامو بدن تو،تا یادگاری بمونه؟
نمیشه وقتی از ترشح شیر لباسم لکه میشه و صورتمو با چندش جمع میکنم کسی ازم عکس بندازه؟از آقامعلم که بهم میخنده میگه شیردارکلا شدی؟

حتما باید لباس حریرم تو باد تکون بخوره؟نمیشه وقتی آقامعلم صبح منو برد دریا و چادرم تو باد تکون میخورد و سلفی انداختیم ،عکس آتلیه ایمون حساب بشه؟
تو چی میگی نینی جون،ما تِ تِ خانوم مغز بادوم...❤

۰ نظر ۲۴ مهر ۹۸ ، ۱۶:۴۱
تی تی 1